تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عاشقانه هاو آدرس bitterlove.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خدایا کفر نمیگویم، پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.
خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟!
خداوندا! اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایه ی دیوار بگشایی لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری و قدری آن طرفتر عمارتهای مرمرین بینی و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟!
خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت. خداوندا تو مسئولی. خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است، چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
((و این هم جواب سهراب سپهری از زبان خدا))
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟ که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟! آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را این منم پروردگار مهربانت خالقت اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی به پیش آور دو دست خالی خود را با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟ بگو جز من کس دیگر نمیفهمد به نجوایی صدایم کن.
بدان آغوش من باز است قسم بر عاشقان پاک با ایمان قسم بر اسبهای خسته در میدان تو را در بهترین اوقات آوردم قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو تمام گامهای مانده اش با من تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان، رهایت من نخواهم کرد.
کوچیک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم؛ حالا که بزرگیم با چه دلهای کوچیکی کاش دلامون به بزرگی بچگی بود
کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود کاش قلب ها در چهره بود
حالا اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمه و ما به همین سکوت دل خوش کرده ایم اما یک سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست سکوتی رو که یک نفر بفهمه بهتر از هزار فریادیست که هیچ کس نفهمه سکوتی که سرشار از ناگفته هاست ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد داره
دنیا رو ببین ! بچه بودیم بارون همیشه از آسمون می اومد؛ حالا بارون از چشمامون میاد!
بچه بودیم همه چشم های خیسمون رو می دیدند؛ بزرگ شدیم هیچ کس نمی بینه
بچه بودیم توی جمع گریه می کردیم؛ بزرگ شدیم توی خلوت
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست؛ بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه
بچه بودیم آرزومون بزرگ شدن بود؛ بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم
بچه بودیم همه رو به اندازه 10 تا دوست داشتیم؛
بزرگ که شدیم بعضی ها رو اصلا دوست نداریم،
بعضی ها رو کم و بعضی ها رو بی نهایت.
بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم،
همه یکسان بودند؛ بزرگ که شدیم قضاوت های درست و
غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه.
کاش هنوزم همه رو به اندازه همون بچگی 10
تا دوست داشتیم. بچه که بودیم اگه با کسی دعوا می کردیم یک
ساعت بعد یادمون می رفت؛ بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سال ها یادمون میمونه و آشتی نمی کنیم
بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم؛ بزرگ که شدیم حتی 100 تا کلاف نخ هم سرگرممون نمی کنه
بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن یک چیز کوچیک بود؛ بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزهاست
بچه بودیم درد دلها رو به ناله ای می گفتیم همه می فهمیدند؛ بزرگ شدیم درد دل رو به صد زبان می گیم... هیچ کس نمی فهمه
بچه که بودیم تو بازی هامون همه اش ادای بزرگترها رو در می آوردیم؛ بزرگ که شدیم همه اش تو خیالمون بر می گردیم به بچگی
بچه که بودیم بچه بودیم؛
بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچهه هم نیستیم ! ای کاش بزرگیمون هم با همون صفت های خوب و پاک بچگی ادامه می یافت ...
تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه هوای بـــد ایــن روزهــا
آدم را افسرده میکنـد ..!
من چشم هایم را بستم و تو قایم شدی ..... من هنوز روزها را می شمارم....
و تو پیدا نمی شوی... یا من بازی را بلد نیستم....
یا تو جر زدی...!!!
از میان تمام بازیهای کودکانه تنها یادم تو را فراموش!!
را خوب بلد بودی؟؟
کوچه ها را بلد شدم رنگهای چراغ راهنما
جدول ضرب در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم
اما گاهی میان آدمها گم میشوم
آدمها را بلد نیستم!!
به هـمـان سادگی کـه کـلاغ ِ سـالـخـورده
بـا نـخـستـین سـوت ِ قـطـار
سقـف واگـن مـتـروک را تـرک می گـویــد
دل ، دیـگــــر در جـای خـود نیـسـت
بـه همـیـن ســادگـی !
لبخند که می زنم پیدایم می کنی
باران می بارد، تو از کنارم می گذری
فریاد نمی کشم که بازگردی
می دانم امشب این آسمان تاب ماه را ندارد
لبخند می زنم،
فراموش می کنم..
عشق در یک لحظه پدید می آید و دوست داشتن در امتداد زمان ، این اساسی ترین
تفاوت بین دوست داشتن و عشق است...
من با تو چقدر ساده رفتم بر باد ،
تو نام مرا چه زود بردی از یاد،
من حبه ی قند کوچکی بودم
که از دست تو در پیاله ی چای افتاد
چه بسیار نگاه ها در جهان سرگردانند که در چشمی جای گیرند و
چه بسیار فریادهایی که بر سنگ خاموش بوسه می زنند...
تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت ،
تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد
یا فقط با گریه های بیقرا آرام شد
بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار
خسته از این زندگی با غصه های بی شمار...
سهم هر کسی که باشی خوش به حال روزگارش
آخه پاییز و زمستونش میشه رنگ بهارش
با دیپلم ,با پول با شوهر,با این چیزها آدم خوشبخت نمیشود.باید درد زندگی را تحمل کرد تا از دورخوشبختی به آدم چشمک بزند!
چشمهایش بزرگ علوی
بزرگترین حقیقت دنیا، تنهائی ست...!
گابریل گارسیامارکز
زندگی در اعماق عادت ها هیچ فرقی با مرگ ندارد تو مرده ای، فقط معنای مرگ را نمی دانی!
رسول یونان
جهنم اینه که هر روز صبح که از خواب پا میشی ندونی برای چی زنده ای!
انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند و آن شخص برایش یک غریبه باشد ، می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند ...
اگر خورشید بمیرد
اوریانا فالاچی
يه جا هست كه بايد وايسى، يه جا هم هست كه بايد در رى، اما خدا نكنه يه روز جاى اين دوتا با هم عوض شه، اونوقت تا آخر عمر بدهكار خودتى!
دندان مار
مسعود كيميايى
لحظاتی وجود دارند که تکرار آنها ممکن نیست، هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت ، باید آنها را همان گونه که یک بار اتفاق افتاده اند ، فقط تنها به خاطر آورد...
عقاید یک دلقک
هاینریش بلاگر
کسی را دوست داری باید او را آن طور که هست دوست داشته باشی نه آن جور که گمان می کنی باید باشد!
آناکارنینا
لئو تولستویا
احتیاط باید کرد.همه چیز کهنه می شود٬ و اگر کمی کوتاهی کنیم٬ عشق نیز. بهانه ها جای حس عاشقانه را خوب می گیرند!
یک عاشقانه ی آرام
نادر ابراهیمی
هر کس در دنیا باید یکی را داشته باشد که حرف های خود را با او بزند، آزادانه و بدون رودربایسی و خجالت. به راستی انسان از تنهایی دق می کند!
ارنست همینگوی
من تازگی ها متوجه شده ام حتی افرادی که معتقد هستند سرنوشت همه از قبل تعیین شده و قابل تغییر نیست موقع رد شدن از خیابان، دو طرف خیابان را نگاه می کنند!
استیون هاوکینگ
لحظه اي مي رسد كه آدم از همه چيز دست مي كشد چون عاقلانه ترين كار همين است!
مالون مي ميرد
ساموئل بكت
جان کافی: مردم اونایی رو که دوست دارن اذیت میکنن . همه جای دنیا همینه ...
بسیاری، عاشق بسیاری، معشوق عاشق و معشوق، انگشت شماری!
ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد دوباره دوام می آورد اما هر چه باشد ریسمان پاره ای است شاید ما دوباره همدیگر را دیدار کنیم اما در آنجا که ترکم کردی هرگز دوباره مرا نخواهی یافت!
برتولت برشت
زندگی چیزی است که برایت اتفاق میافتد٬ وقتی داری برای چیز دیگری برنامه میریزی!
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم. خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی؟ گفتم : اگر وقت داشته باشید. خدا لبخند زد وقت من ابدی است. چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی؟ چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟ خدا پاسخ داد … این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند. عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند. این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند. و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند. این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند. زمان حال فراموش شان می شود. آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال. این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد. و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند. خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم. بعد پرسیدم … به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند؟ خدا دوباره با لبخند پاسخ داد. یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد. اما می توان محبوب دیگران شد. یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند. یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد. بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم. و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد. با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن. یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند. اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند. یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند. یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند. بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند. و یاد بگیرن که من اینجا هستم. همیشه
نارسیس جوان زیبایی بود. همه روزه برای دیدن زیبایی خود به دریاچه آبهای شیرین در وسط جنگل میرفت.
آنچنان شتابان از میان مردم می گریخت که مبادا کسی او را ببیند و از زیبایی اش لذت ببرد,
آنچنان شتابان از میان درختان می گریخت که مبادا اوریاد ها الهه جنگل ها او را ببیند و از زیبایی اش لذت ببرد.
وقتی به دریاچه می رسید آرام می گرفت و ساعتها در سکوت دریاچه محو زیبایی خود می شد,آنچنان محو تماشای خود می شد که اصلا نمی فهمید روز کی به پایان می رسد و شب همگام دزدانه به خانه اش باز می گشت تا مبادا کسی او را ببیند و از زیبایی اش لذت ببرد!
یک روز....
وارد هــررابطه ای نشین الکـــی امیدوار نکنین الکـــی دلخوش نکنین الکـــی بش نگین رسیدی تک بزن و از پیاده رو برو الکـــی اسمشو صدا نکنین که طرف بگه جووووونم هی نگید مــوش مــن خرگـــــوش من و اینا اون داره حرفاتو باور میکنه ...
توی یک دنیای شیشه ای زندگی می کنی .... پـــس هیـچ وقـت بـه اطرافت سنگ پرتاب نــــــــــــــــکـــــــ ـن!! چون اولین چیزی که مــیـــشـــکــنــــه ... دنیــای خــود تـو ٍئه..
می گوینــــد: دل بــــه دل راه دارد! پــــس چــــرا وقتــــی دلــــم را شکستــــی دلــــت نشکســــت ؟!
هوا سرد شده
خوش به حال اونایی که این روزها غرق در گرم ترین آغوش هایند . .
می شنوی ...؟ این سکوت هولـناک را ...؟ قـلبم از کار افتـاد وقتی یـادم آمد : چـه آسان با دیگـری بودی ؛ وقتی من دیگر با تو نبـودم ..
دونه های برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان ، اما پاشونو که به زمین میزارن فدای مهربونیهات میشن
…الا ای برف!
چه می باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!
به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت ، من به این معجزه ایمان دارم ، منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !
گل یخ زمستان تو هستم
اسیر ناز چشمان تو هستم
مرا پرپر مکن ای جانم ای دوست
که من مشتاق دیدار تو هست
دعا میکنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق
بهاری ترین فصل ایمان شوی
مواظب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد ، زندگی با دلت نکند
وقتی گریه میکنی زیباتر میشوی …
اما بخند ، من به همان زیبا که “تر” نیست قانعم !
.
.
می گویند دنیا دار مکافات است !
دنیا را بی خیال ، فعلا که دار و ندار ما تویی و ندیدنت مکافات …
.
قوطی های رنگ را به دیوار می پاشم …
بیهوده است ، تصویر تو پاک شدنی نیست از روی دیوار نگاهم !
.
.
اینجا صدای پا زیاد می شنوم اما هیچکدام تو نیستی !!!
“دلم” خوش کرده خودش را به این فکر که شاید “پا برهنه” بیایی !
.
کاش داشتنت به راحتی دوست داشتنت بود …
.
.
رسم “خوب ها” همین است :
حرف آمدنشان شادت می کند و ماندنشان با دلت چنان می کند که هنوز نرفته دلتنگشان می شوی …
.
هی میخواهم گُمت کنم به عمد اما هی پیدایت میکنم اتفاقی …
مهربانیت را به دستانی بسپار که میدانی با او خواهی ماند وگرنه حسرتی میگذاری بر دل کسی که دوستت دارد
به وبلاگ من خوش اومدی.امیدوارم لذت ببری.
´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´
´´´´´´¶¶´´´´¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶´¶¶¶¶´´
´´´´´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶´¶¶´´´´¶´
´´´´´´¶´´´´´´´´´´¶´¶¶¶¶¶¶´´´¶´
´´´´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶¶´
´´´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´
´´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶´´
´¶¶¶´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´
´´´¶´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´
´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´¶´´
´´¶¶¶´´´´´´´´´¶¶¶´´´´¶¶´´´¶¶´´
´´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´
´´´´´´´¶¶¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´´´
´´´¶¶¶¶¶´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´
´´´¶´´´´¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶´´´¶´´´´´
´´´¶´´´´¶¶¶´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶´´´´
´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶´´´¶¶´´
´´¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶´´
´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶´´
´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶´´
´´¶¶´´´´´´´¶¶´´´´¶¶´´´´´´¶¶´´´
´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´